دل شکسته
تنهایی

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

این عشق تو سرپناه آخر من است ،

و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است…

بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام :

 آن هم کلام آخر : خدانگهدار  زندگی!

بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست….

چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ،

با پاهای خسته و دلی پر از امید!

وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود

 و چشمهایم پر از اشک…

باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم میخواهد آن لحظه

همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ….

ای وای از فردا… و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ….

آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست ….

نشست و گریست با همان دل پر از خون ،

با آن پاهای خسته و قلبی شکسته….

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

نوشته شده توسط مهران سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, (17:1) |

 خارپشتی شده‌ام

که تیغ‌‌هایش
دنیای امنی برایش ساخته
اما
حسرت نوازشی عاشقانه
تا ابد
بر دلش مانده است

 

نوشته شده توسط مهران سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, (17:0) |

 

دلم تنگه……..
دلم گرفته …………
دلم گریه می خواد ……….

آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان !

دلم گرفته از این همه کینه …. این همه دروغ !

از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته …….

دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است !

دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین

روی سنگفرش های زندگی بی دغدغه قدم می زدم !

دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است…!

نمی دانم کدامین نامهربان ٬ خواب را از دیدگانم دزدید که

اینگونه در حسرت و دلتنگ خواب شیرینم سرگردانم ؟!

دلم گرفته ! دلم تنگ است !

روزگار چشمانم طوفانی است و در انتظار باران های سیل آساست…..

آره !

این روزا دلم بدجوری گرفته … چشمام منتظر یک بهونه است

که هی بخواد بباره….

نوشته شده توسط مهران سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, (16:58) |

آمدی چه زیبا 

 گفتم دوستت دارم چه صادقانه

 پذیرفتی چه فریبنده

 نیازمندت شدم چه حقیرانه

 به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه

 واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه

 و من سوختم چه عاشقانه

 

نوشته شده توسط مهران سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, (16:52) |